سلام عسلم دیشب رفتیم واسه مامانی کتاب درسی بخریم از بابل بعدش بردیمت دکتر ارتوپد واسه پاهات که پرانتزیه.البته قبلشم دکتر بردیمت گفتن مشکلی نیس اما واسه اینکه خیالمون راحت شه ارتوپد بردیمت.مطب خیلی شلوغ بود ما ساعت ۶ رفتیم ساعت ۹ بهمون نوبت داد،توام که خیلی شیطونی میکردی بابایی تم که از دانشگاه اومده بود استراحتم نتونسته بود کنه طفلی خسته بود نمیتونس نگه داره تورو واسه همینم بردمت بیرون از مطب بغلت کردم که شیطونی نکنی بعدش دیگه خسته شدم یکمم بابایی نگه داشتت بعدش اومد نشست توام که هی اینطرف اونطرف میرفتی به اقایی که اونجا نشسته بود پستونک تعارف میکردی بعدش یه خانومه بهت بیسکوییت داد توام به همه بیسکوییت میخواستی بدی میگفتی آآآآ که یعنی دهنتون...